محل تبلیغات شما
خاطره یك مسافربر شخصی
یك روز داشتم از میدان شاه عباسی(قدس) به سمت هفت تیر میرفتم كه كنار خیابان یك خانم دیدم با یك بچه كه روی ویلچر هست و برای تاكسی ها دست بلند میكنه ولی مردم با دیدن سرو وضع این خانم كه خیلی مناسب نبود توجهی نمیكردند و از كنارش رد میشدند و میرفتند ماشن من هم خالی بود رفتم كنارش گفت میخواهم برم شاهین ویلا دربست میتونی ببری ؟گفت مشكلی نداره بیایید بالا بعد گفت چند؟ گفتم ده هزار تومان خوبه؟ گفت ندارم كمتر بگیر. من هم گفتم پس بیایید بالا نمیخواد پول بدید.
یه پسر تغریبا 15 ساله روی ویلچر رو این خانم بلند كرد گذاشت رو صندلی جلو  خودش نشست عقب.
راه كه افتادیم دلش خیلی پر بود
گفت دو ساله كه از یكی از روستا های یزد اومدند شوهرش سن بالایی داره ابدارچی هست و حقوق كمی داره خودش هم یك پسر داره كه هر وقت واسه كاردرمانی میبره حدودا 200تومان خرجشه و یك دختر 22 ساله داره كه مریضی سرع داره  خودش هم كمرش درد میكنه
از حقوق شوهرش گفت كه ماهیانه 700 هزارتومان و مجبوره واسه گذران زندگی از دیگران كمك بگیره
گفت كه رفته پیش شخصی كه تو امامزاده حسن مسئول كمك به نیازمندان و بهش گفتند برو از طرف امامزاده میان تحقیق ولی هنوز یك سال و نیمه نیومدن
گفت كه رفته كمیته امداد ولی بهش گفتند تو شامل نیازمندان نمیشی تو شوهر داری و.
همچنین گفت كه یه شخصی كه كارش هر از چنر ماهی صداش میكنه دفترش و پیش ارباب روجوعاش باكلی صروصدا یك  پاكت میده بهش كه یعنی دارم به یه نیازمند كمك میكنم ولی وقتی میاد خونه هر بار در پاكت رو باز میكنه 10یا 20 هزارتومان بیشتر توش نیست
گفت تو خونه یه ادم خیری زندگی میكنه كه تو محله چهارصد دستگاه یه خونه رایگان داده فقط پول اب و . میدن  . اسم این ادم رو یادم نیست چی گفت و الا مینوشتم .
گفت كه تو عید فطر همین سال رفته مسجد به بانی مسجد گفته كه فطریه رو بدند بهش ولی بهش گفتند ما شما رو به عنوان نیازمند قبول داریم ولی برای دادن فطریه به شما باید اسمتون ادرس و نشونتون رو بلند تو مسجد اعلام كنند تا همه شما رو بشناسند بخاطر همین دخترش گفته مامان اگه این كاررو بكنی درسته یه پولی بدست میاری ولی آینده من چی . منم دوست دارم ازدواج كنم دوست دارم برام خاستگار بیاد با این كارت كسی به من نگاه هم نمیكنه.
خلاصه وقتی رسیدیم به ادرسی كه داده بود داخل كوچه كه شدیم كنار یه خونه نگه داشتم خانم از ماشین پیاده شد و در رو كه زد یه خانم مسن با چادر اومد جلوی در و یه پاكت پول بهش داد وقتی برگشت تو ماشین گفت مارو برمیگردونی همون جا . گفتم مشكلی نداره .
دستش كلی مدارك پزشكی پسرش بود كه یه وقت زنه اگه میخواست بهش بده.
ازش پرسیدم چقدره ؟ گفت 90 هزار تومان.
گفتم بخاطر 80 هزار تومان انقدر خوشحالی و خدارو شكر میكنی؟ گفت شاید واسه تو پولی نباشه ولی با این باز میتونه چند روز بگذرونه پول یه بار ویزیت دكتر دخترش یا پسرش رو بده.
از خودم خیلی خجالت كشیدم بابت حرفم
بهم گفت داداش بیا این ده هزار تومان رو بگیر امروز من 70 هزار تومان خرج ویزیت پسرم كردم این اضافیه كرایه شما؟راستش وقتی تو چشمای این خانم اشك خوشحالی رو میدیم كه اون روز تونسته خرج یه روز مریضی پسرش رو بدست بیاره از خودم متنفر میشدم
یعنی همچین ادمهایی هستند؟همین نزدیكی؟
خدایا به همه نیازمندان كمك كن

بازسازی یك امپراطوری بزرگ

گلدان سفالی ولنتاین

روابط ایران واسرائیل

كه ,رو ,یه ,تو ,یك ,ولی ,هزار تومان ,گفت كه ,كه تو ,بهش گفتند ,این خانم

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Harvey's notes candmamemi Crazy physicist جدیدترین و بهترین‌های لیمان twithorcabud بزرگترین پایگاه تفریحی نامردمی با «آیت‌الله مردم» چرا؟ raikimiper دانلود فیلم جدید با لینک مستقیم .